فيلم «تاريخ هاي سينما» يکي از شاهکارهاي «ژان لوک گدار» سرانجام در قطع دي.وي.دي در فرانسه به بازار آمد؛ اين فرصتي است تا به يکي از بزرگترين خالقان عصر ما (که از لقب «فرزند چموش» سينما موج نو فرانسه بسيار فراتر مي رود) و سازنده سه فيلمي که تاريخ سينما را عميقا تحت تاثير قرار داده است، بازگرديم.
گودار فيلمسازي است که سينما برايش
مبارزه و نوعي قيام مداوم است. او دگرگوني اساسي اي در زبان سينما بوجود آورد
تا آنجا که ديگر تاريخ سينما، به قبل و بعد از گودار تقسيم مي شود.
«ژان لوک گودار» موقعيت عجيبي دارد، همه او را مي شناسند ولي تقريبا
هيچ کس کوچکترين علاقه اي براي ديدن فيلمهاي
جديد اش ندارد. براي تماشاچي معمولي، «سقراط» سينما را تداعي مي کند که به بهانه يک
کنفرانس مطبوعاتي و يا مصاحبه اي، از وي انتظار جملات و عبارات فراموش نشدني
و درخشان دارد؛ مثل : «سينما خاطره به وجود مي آورد و تلويزيون فراموشي » ،« اين
يک تصوير درست نيست بلکه درست (صرفا) يک تصوير است» و يا « فرهنگ قاعده است و هنر
استثنا». و حتي مي توان گفت که در پيرامون شخصيت گدار قصه هايي وجود دارد که به او
جنبه اي نسبتا افسانه اي مي بخشد. اوهمان کسي است که در سال هاي ۶۰ تکنيسين هاي کنفدارسيون سراسري
کار(س.ژ.ت) را دعوت به خرابکاري در سخنراني ها تلويزيوني ژنرال دوگل
کرد و در زماني که حکومت دوگل بر آن شد که «هانري لانگلوا» را از مديريت «سينماتک»
(فيلمخانه فرانسه) که خود باني آن بود ومسئوليت اش را به عهده داشت، بر کنار کند،
گودار «آندره مالرو» (وزير فرهنگ وقت) را از محلي که اوآنرا « فرانسه آزاد» مي ناميد و
معتقد بود که وزير مربوطه ديگر آن جا را ترک کرده، زير سوال برد و رهبري مقاومت
عليه اين اقدام را در دست گرفت